اخبار

  • تاریخ انتشار : 1395/11/26 - 11:23
  • بازدید : 4672
  • تعداد بازدید : 824
  • زمان مطالعه : 11 دقیقه

کار خیر سن وسال نمی شناسد/ گفتگو با یکی از جوان ترین خیران سلامت

معمولا اینطوری است که از خیرها سن و سالی گذشته است؛ این موی سفید خیرها معمولا برای این است که بعد از عمری کار حالا دستشان میرسد که کمک های بزرگتر و بیشتری به نیازمندان بکنند. دلیل دیگرش هم این است که ما معمولا وقتی جوان هستیم به این فکر نمی کنیم که باید برای روز مبادا کاری بکنیم و چیزی بکاریم که آن روز برداشت کنیم. معمولا شر و شور جوانی که کمتر شد و کمی پخته تر شدیم تازه به فکر کار خیر می افتیم و البته خیلی ها همین توفیق را هم ندارند.

سعید بالاپور با 35 سال سن یکی از جوانترین خیران کشور است که در حوزه سلامت فعالیت می کند. 
 معمولا اینطوری است که از خیرها سن و سالی گذشته است؛  این موی سفید خیرها معمولا برای این است که بعد از عمری کار حالا دستشان میرسد که کمکهای بزرگتر و بیشتری به نیازمندان بکنند. دلیل دیگرش هم این است که ما معمولا وقتی جوان هستیم به این فکر نمی کنیم که باید برای روز مبادا کاری بکنیم و چیزی بکاریم که آن روز برداشت کنیم. معمولا شر و شور جوانی که کمتر شد و کمی پخته تر شدیم تازه به فکر کار خیر می افتیم و البته خیلی ها همین توفیق را هم ندارند. 
در این گزارش اما سراغ کسی رفته ایم که شاید یکی از جوانترین خیران کشور است؛  کسی که از ۲۲-۲۳ سالگی در کارهای خیر حضور داشته و با وجود آنکه از آن روزها سالها می گذرد و الان ۳۵ سال سن دارد همچنان جزو جوانترین خیرها به حساب می آید. شغل سعید بالاپور، واردات مواد شیمیایی است و کارخانه ای به همراه دو شریک دیگر دارد که چرم مصنوعی تولید می کنند. 
آقای بالاپور!  قبول که کار خیر را بهتر است پنهانی انجام داد، اما گاهی هم باید آن را علنی کرد. چرا اینقدر برای مصاحبه کردن سخت گرفتید و مقاومت کردید؟ 
خب، من تا الان مصاحبه نکرده ام. تا الان تصمیم نگرفته بودم مصاحبه کنم؛  اما همین نکته ای که شما می گویید باعث شد تصمیم را عوض کنم. الان فکر می کنم گفتن برخی صحبت ها بهتر است تا اینکه نگفته بماند. خدار ا چه دیده اید؟ شاید همین مصاحبه جرقه ای باشد برای چند نفر و تشویق شوند وارد کار خیر شوند. چون من هم از طریق تشویق به این کار بیشتر ترغیب شدم. من سعی می کنم در این گفتگو صادق باشم و حرفهای دلم را بزنم، به این امید که بر دلها اثر کند؛  بقیه اش بستگی به میزان ایمان افراد دارد که تا چه حد حرف ها را بپذیرند. 
 
نباید فرصت کار خیر را از دست بدهید 
- از همین سن و سالتان شروع کنیم، هنوز برای خیر شدن وقت بود، نبود؟ 
نه!  وقت نیست، به قول آن جمله معروف ناگهان زود دیر میشود. یعنی کسی نمی تواند حتی به اندازه یک دقیقه به شما تضمین بدهد. معلوم نیست هر کس تا چه اندازه زنده است تا بخواهد صبر کند وقتی سن و سالی از او گذشت تازه سراغ کار خیر بیاید. علاوه بر این همین عمرهای معمولی ما هم کوتاه است و از همه مهمتر اینکه وقتی که شما توانایی کار خیر دارید، نباید فرصت را از دست بدهید. چون همان طور که معلوم نیست برای چند سال آینده عمری داشته باشید، معلوم نیست بتوانی برای کمک کردن یا پولی برای خرج کردن داشته باشید. 
- حرفهایی که میزنید خیلی قشنگ است، اما چرا بعضی ها دیر درک می کنند یا هرگز نمی کنند؟ 
خب این هم خودش یک جور هدیه خداست به نظرم. شغل من واردات مواد شیمیایی و تولید چرم مصنوعی است. حدود ١٧-١٨ سال است که بعد از گرفتن دیپلم در این کار هستم. از سال ٨٢ نیز کارهای خیر عمده انجام میدهم. در آن سالها جزو جوانترین خیرین مدرسه ساز بودم که حدود ٢٢ سالم می شد. من برادری داشتم که متولد ۶١ بود و وقتی که سن کمی داشت تصادف کرد و جانش را از دست داد. از آن زمان یک مقدار زندگی ما تغییر کرد و متوجه شدیم وقت و عمر کوتاه است. بعد از این اتفاق کارهایی که از قبل پیش زمینه خیر داشت را سر و سامان دادیم و آنها را به کارهای بزرگتر تبدیل کردیم. 
- پس شما از مدرسه سازی به بیمارستان سازی رسیده اید؟ 
بله، اولین کار جدی که انجام دادم با خیرین مدرسه ساز و آقای هاشم سلیمی آشتیانی بود که شریک من در کارخانه چرم مصنوعی است. بعد از آن با آقای سلیمی که جزو خیرین سلامت است و حاج محمد شهرابی که یک سال پیش فوت کرده کارهایی به صورت مشارکتی انجام دادیم و سه مدرسه در منطقه ١۴و١۵ تهران ساختیم. بعد کارهای مختلفی انجام دادیم. امسال نیز دو کارمان به ثمر نشسته است دو سال ساخت شان طول کشید. یکی از آنها ساختن آسایشگاه معلولین غرب گیلان بود که اردیبهشت امسال آن را تحویل دادیم. ساخت آن با همکاری آقای سلیمی و میر ابوطالب کمایی مقدم در شهرستان صومعه سرا بود. همچنین پاراکلینیک مسعود که مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی (امین آباد) است را ۴ دی ماه افتتاح کردیم و قرار است یکی از اولین مراکز تحقیقاتی ژنتیکی آن قسمت در بیمارستان رازی شود و از پایه مطالعه و بررسی کنند به چه دلایلی عقب افتادگی و معلولیتهای مختلف به وجود می آید. بعد از آن هم آخرین پروژهای که در دست داریم برای بیمارستان مفید است. 
 
سلامتی اولین خواسته هر کس است
- حالا چرا این سالها در حوزه سلامت متمرکز شده اید؟ 
دلیل اینکه بخش سلامت را انتخاب کردم توصیه دوستان و شرکایم بود. آنها من را به ورود به این عرصه تشویق کرده اند. خب وقتی آدم محرومیت ها و کمبودها را می بیند می خواهد هر کاری از دستش بر می آید انجام دهد. شما از هر کسی بپرسید از خدا چه میخواهی اولین خواستهاش سلامتی است. این نشان میدهد این حوزه تا چه اندازه مهم است. حالا ما یک گروه۴۰-۵۰ نفره هستیم که با همدیگر این کارها را انجام میدهیم. آقایان آشتیانی، حاج رضا کارگری، کمایی مقدم، فرهانی، اخوت و دوستان دیگرمان با همفکری آنها کارهایی که ارجح تر و مهمتر است و از دست ما بر می آید را انتخاب کرده و انجام میدهیم. برایمان هم هیچ فرقی نمی کند در کدام استان و چه کاری باشد. هر کاری که بهترین باشد و زود بازدهی کارمان را ببینیم. 
 
- میان همه کارهایی که کرده اید کدامشان به نظرتان مهمتر بوده است؟ 
برای انجام این کارها مشورت می گیرم تا همین گامهای کوچکی که بر می دارم هم به بیشترین شکل ممکن اثر گذار باشد. مثلا یکی از مهمترین کارها به نظرم کمک به خانوادههایی بود که بیش از ۳ معلول در خانه دارند و مستاجر بودند. بهزیستی سال گذشته برای خانه دار شدن خانوادههایی که بیش از سه معلول دارند وام می داد. با کمک دولت و دوستان ما برای خرید منزل این افراد فعالیتهایی انجام دادیم. یا اینکه با مشورت دکتر محمد تقی خرسندی آشتیانی، متخصص گوش و حلق و بینی یک میکرسکوپ زایس برای بیمارستان امام خمینی تهیه کردیم. به دلیل آنکه برای عمل گوش و حلق و بینی بیمارستان امام خمینی کمبود دستگاه داشت و خیلی از عملها عقب افتاده بود و نمیتوانستند انجام بدهد و چون یک میکروسکوپ بیشتر نداشتند در صورتی که در عملها باید دوتا باشد این کار را انجام دادیم. 
 
کمک به بندههای خدا و مردم مملکت از هر عبادتی بالاتر و واجبتر است 
- آقای بالاپور، شما نیکی میکنید و در دجله می اندازید، تا حالا دست خدا را هم دیده اید؟ 
بگذارید قبلش من یک نکته را راحت و بی تعارف بگویم الحمدا. . . الان نه سرطان دارم، کارم گیر است و خیلی هم خوب بلدم چه جوری پولم را خرج کنم. اگر سراغ این کارها رفته ام برای این است که تمام فکر و وجودم اهمیت آن را درک کرده ام و میخواهم کاری برای خدمت به مردم انجام دهم وقتی من به این ایمان رسیدم کمک به بنده های خدا و مردم مملکت از هر عبادتی بالاتر و واجب تر است و این بازتاب خوبی در زندگی خواهد داشت چرا این کار را نکنم؟ مهمترین بازتاب این کارها این است که در حال حاضر من خودم و خانواده ام را بیمه کرده ام. زمانی که این کار را انجام میدهی رضایت فکری، احساسی و سلامتی در زندگی داری. چرا بیشتر در این حالت نباشم؟ اگر قرار است من٣٠ سال دیگر، ٢٠سال دیگر، ١٠ سال دیگر یا هر چندسال دیگر زنده باشم پس عجله می کنم و سریعتر این کار را انجام میدهم. چون ایمان دارم بازتاب خوبی در زندگی من دارد. همین بازتاب مثبت باعث می شود من در انجام کار خیر عجله داشته باشم. شاید برای کارخانه مواد اولیه به صورت مدت دار بخریم اما برای کار خیر حتی یک ساعت هم سعی می کنم تلف نکنم. چون سودآوری اصلی را در این کار می بینم. به خاطر همین انجام چنین فعالیتهایی را شاید زودتر از خیلی ها شروع کردم. به این کار اعتقاد دارم چون احساس می کنم زمان بیشتری غرق این نعمت باشم. 
 
- یعنی چه که بیمه هستید؟ 
بگذارید یک خاطره تعریف کنم. شب سال نو میلادی مادر و خواهرم در هتلی در دبی بودند. مادرم تنها در اتاق خوابیده بود که هتل آتش می گیرد. ۴-۵ ساعتی بیخبر بودیم. خواهرم هم با نگرانی به من زنگ زده بود. اما من گفتم مادر من بیمه بچه های استثنایی است و مطمئنم هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. اگر یک مو از سر او کم شود مطمئن باش که باید تمام کارهای خیری که انجام داده ام را باید زیر سوال ببری. من آنقدر مطمئن بودم که خوابیدم. ساعت حدود سه نصف شب بود که به من گفتند آخرین نفری که از هتل بیرون آمده مادر من بود و حتی بر اثر دود به سرفه هم نیفتاد. من ایمان داشتم اتفاقی برایش نمی افتد. همین اتفاق هم باعث شد ایمان من محکم تر شود. ایمان باید واقعی باشد. 
 
همه کارها بازتاب اعمال خود افراد است 
- و اگر خدای نکرده برای مادرتان اتفاقی می افتاد، تکلیف این کارهای خیر چه می شد؟ 
 نه، اینطور هم نیست اگر اتفاق بدی برای من بیفتد بگویم چرا آنطور که من میخواستم نشد و ایمانم از بین برود. این را می دانم که دنیا حساب و کتاب خودش را دارد و این چرخه با نظام مهندسی و حساب و کتاب دقیق آراسته شده است. اگر این را قبول داشته باشیم در زندگی مان موفق هستیم و متوجه می شویم چه کارهایی را باید کرد چه کارهایی را نباید کرد. همه کارها بازتاب اعمال خود افراد است. بالطبع افرادی که کارهای درست و خیرمنشانه انجام می دهند طبیعتا بازتاب خوبی هم برای آنها خواهدداشت. هیچ وقت هم تنها نمی مانند. »
من یک کارخانه تولید چرم مصنوعی دارم که دو نفر دیگر با من شریک هستند؛  اما کار اصلی ما واردات موادشیمیایی هم است. اما اینها سرمایه من نیستند، به قول یکی از دوستانم ما در حال حاضر 3-4 تا کارخانه آدم سازی داریم؛  منظورش همان مدرسه هایی است که با کمک هم ساخته ایم. من فکر می کنم حتی اگر کسی پول زیاد هم نداشته باشد باز نباید کار خیر را فراموش کند. کار خیر فقط به پرداخت پول نیست. همانطور که خداوند گفته تمام بنده هایم باید به چیزی که به ایشان رزق کردم انفاق کنند. خدا نگفته فقط آن کسی که پول دارد باید انفاق کند. هر کسی باید از داشته اش انفاق کند. حالا این داشته می تواند علم باشد می تواند وقت باشد. چه بسا علم و وقت می تواند با ارزشتر از پولی باشد که یک نفر پراخت می کند. مثلا کارمندی وقت بیشتری از زمان کارش را در اختیار مردم می گذارد دارد انفاق می کند. شاید کار کسی که فقط پول میدهد خیلی ساده تر از کار آنها باشد. انفاق کردن برای همه آدمها در هر شرایطی وجود دارد. مبلغ از نظر من مهم نیست مهم این است که انفاق کرده و به بنده های خدا کمک کنی. شک نکنید کسی که پولی هم ندارد اما کوچکترین کارها را با بهترین نیت انجام میدهد، مزدش پیش خدا از بزرگترین کاری من بیشتر هم هست. 
آقای بالاپور حالا همراه با یگ گروه 40-50 نفری بیشتر کار خیر را در حوزه سلامت را دنبال می کنند ساخت بیمارستان، درمانگاه و خرید تجهیزات پزشکی مهمترین دستور کار این گروه است. لابه لای گفتگو این عدد و رقمها از کمکهای او را از زبان او کشیدیم. این عددها حتما همه کمک ها او نیست و حتما وقتی ببیند چاپ شده است دلخور هم میشود، اما به قول خودش باید بعضی حرفها را جوری گفت تا بقیه هم بشنوند شاید که موجب تصمیم خیر دیگری بشود:  4 میلیارد تومان برای بیمارستان امام حسین (ع) همراه با 4 خیر دیگر؛  4 میلیارد تومان برای آسایشگاه غرب گیلان همراه با دو خیر دیگر؛  500 میلیون تومان برای پاراکلینیک مسعود؛ 180میلیون برای خرید میکروسکوپ زایس که به آن اشاره شد. 
 

 
  • گروه خبری : اخبار سلامت
  • کد خبر : 42838
کلید واژه

نظر شما

  • نظرات شما دیده و بررسی می شود.